سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ
سوره : یس آیه : 58
و سلامی که سخن پروردگار مهربان است
- ترجمه فولادوند
از جانب پروردگار [ى] مهربان [به آنان] سلام گفته مىشود.
- ترجمه مجتبوی
[آنان راست] سلامى، که گفتارى از پروردگار مهربان است.
- ترجمه مشکینی
(براى آنها) سلام و درود است، گفتارى (صادر) از جانب پروردگار مهربان (که بلاواسطه یا به واسطه فرشتگان به آنان مىرسد. - ترجمه بهرام پور
و [آنها را] سلامى است که سخنى از پروردگار مهربان است.
تفسیر مجمع البیان
. و [در آستانه
رستاخیز] در صور دمیده مىشود، آنگاه [است که مردگان ]بناگاه از گور[هاى
خود برمىخیزند و] به سوى پروردگارشان مىشتابند.
52. [آنان با دیدن
شرایط جدید با دلى آکنده از ترس] مىگویند: اى واى بر ما! چه کسى ما را
[اینگونه] از خوابگاهمان برانگیخت؟ [آرى] این است آنچه [خداوند]
بخشاینده وعده فرموده بود، و پیامآوران [او نیز] راست گفتند!
53. [آغاز رستاخیز،] تنها یک خروشِ [مرگبار] است و بس؛ پس به یکباره همه آنان گردآورى شده و در پیشگاه ما احضار مىگردند.
54. پس [ندا مىرسد که:] امروز بر هیچ کس هیچ بیداد نمىرود؛ و جز در
برابر آنچه [در زندگى دنیا] انجام میدادید پاداش [و کیفر] داده نخواهید شد.
55. به یقین بهشتیان در این روز [سهمگین] به کارى [خوش و ]سرگرمکننده شادند.
56. آنان و همسرانشان در سایههایى [آرامبخش و دلانگیز] بر تختها[ى پرشکوه] تکیه مىزنند.
57. برایشان در آنجا [هرگونه نعمت و] میوهاى [حاضر] است، و آنچه بخواهند براى آنان [آماده شده] است.
58. درودى [نویدبخش و دلانگیز پیام و] سخنى است از جانب پروردگارى مهربان [که نثار آنان مىگردد].
59. و [به بیدادگران و گناهکاران ندا مىرسد که:] هان اى گناهکاران! امروز [دیگر از شایستهکرداران] جدا شوید.
60. هان اى فرزندان آدم! مگر به شما سفارش نکردم که [در زندگى خویش هرگز] شیطان را نپرستید، چرا که او براى شما دشمنى آشکار است؟!
واژهها
«صور»: این واژه جمع «صوره» و از ریشه «صار» آمده که در آیه منظور دمیدن بر شیپور یا وسیله خاصّى براى آغاز رستاخیز است.
«جدث»: به مفهوم گور آمده، و جمع آن «اجداث» است.
«ینسلون»: از ریشه «نسل» به مفهوم شتاب گرفتن در بیرون رفتن است، که در
ادبیات عرب نمونههاى بسیارى دارد، براى نمونه: شاعر آورده است که:
علانالذئب امسى قاربا
برداللیل علیه فنسل
گرگهاى گرسنه دیشب چیزى نمانده بود که در سرماى سخت شب، بر او یورش برند؛ امّا وى به سرعت بیرون رفت و گریخت.
تفسیر در آستانه رستاخیز
در آیات پیش قرآن با روشنگرى دلپذیر و سازندهاش از تردیدناپذیر بودن
رستاخیز و فرارسیدن ناگهانى و کوبنده آن سخن گفت و در این مورد به
انکارگران و ظالمان سخت هشدار داد؛ اینک از رویدادهاى هراسانگیزى که در
آستانه رستاخیز پدیدار مىگردد سخن مىگوید.
در آیه نخست مىفرماید:
وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنْ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ
و در آستانه رستاخیز دگرباره در صور دمیده مىشود، و آنگاه است که همه
مردگان از گورها و آرامگاههاى خود به خواست خداى توانا برمىخیزند و به
سوى پروردگارشان مىشتابند.
در این آیه سخن از نفحه دوم و مرحله
حیات و زنده شدن پس از مرگ است که در آستانه رستاخیز همگان با آن روبرو
مىگردند. و منظور از شتافتن به سوى خدا، در حقیقت شتاب گرفتن به سوى
دادگاه و داورى آن فرمانرواى بىهمتایى است، که جز داورى و حاکمیت او هیچ
داورى دیگرى نیست.
آرى، در آن روز سهمگین هنگامى که مردم با
رویدادهاى هراسانگیز رستاخیز روبرو مىگردند، شتابان از گورها دامان
مىکشند و بسوى دادگاه رستاخیز مىروند.
* * *
آنگاه در ترسیم حال و روز ظالمان و حقستیزان مىفرماید:
قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا
انکارگران رستاخیز با دیدن آن صحنههاى هراسانگیز فریاد برمىآورند
که: اى واى بر ما! راستى چه کسى ما را این گونه از گورهایمان - که در آنها
خفته بودیم - برانگیخت؟!
آنگاه با دریغ و درد مىگویند:
هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَانُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
این است آنچه خداوند بخشاینده وعده فرموده بود، و پیام آوران او نیز
همه آنچه را در باره این روز سرنوشتساز و سهمگین گفتند و هشدار دادند،
درست گفتند.
به باور «قتاده» بخش نخست آیه دیدگاه و گفتار کفرگرایان
است، و فراز آخر آن از مردم با ایمان و توحیدگرا؛ آنان با دیدن برپایى
رستاخیز با هراسى وصفناپذیر فریاد برمىآورند که: اى واى بر ما! و اینان
مىگویند: فرا رسیدن رستاخیز وعده خداست ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!
قرآن از «گور» به آرامگاه و خوابگاه تعبیر مىکند، چرا که وقتى مردگان
از گورها سربر مىآورند چنان است که گویى از خوابى عمیق بیدار شدهاند.
پارهاى گفتهاند: کفرگرایان هنگامى که از گورهاى خود سربرمىآورند و
حال و روز خود را در روز رستاخیز مىبینند، به یاد شرایط عالم قبر مىافتند
و آنچه را بر آنها گذشته است با ترس و هراسِ روز رستاخیز کنار هم
مىگذارند، آنگاه است که فریاد مىکشند که: اى واى بر ما!
«قتاده»
مىگوید: منظور از خواب گرانى که مردگان از آن بیدار مىشوند و برمىخیزند،
خواب میان دو نفخه و دو خروش مرگبار است. با خروش نخست همه قالب تهى
مىکنند و با خروش دوّم از گورها سربر مىآورند و به سوى دادگاه رستاخیز
مىشتابند. با این بیان منظور، خواب میان دو خروش است که از عذاب قبر
گناهکاران کاسته مىشود و آنان اندکى به خواب مىروند.
* * *
در سومین آیه مورد بحث در ترسیم چگونگى برپایى رستاخیز مىافزاید:
إِنْ کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنَا مُحْضَرُونَ
براى آغاز رستاخیز و چگونگى پدیدار شدن آن هیچ فرصت و زمانى نیست جز به
اندازه یک خروشِ مرگبار و بس؛ فریادى سهمگین طنینانداز مىگردد و آنگاه
همگى انسانها از نسلهاى پیشین گرفته تا آخرین نسلها گردآورى شده و در
برابر دادگاه رستاخیز و پیشگاه فرمانرواى بىهمتاى دنیا و آخرت حاضر
مىگردند.
* * *
روز عدل و داد
پس از برپایى رستاخیز و حضور همگانى در برابر دادگاه آن روز سرنوشتساز، به ناگاه ندا مىرسد که هان اى مردم!
فَالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا
اینک در این روز بزرگ بر هیچ کس ستم و بیدادى نمىرود و هیچ حقى از کسى
نادیده گرفته نمىشود؛ به هرکس همان پاداش و کیفرى که در خور آن است بى
هیچ کم و کاست و براساس عدالت داده مىشود، چرا که در اینجا کارها براساس
عدل خداست و نه بخشایش و فضل او.
وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
و جز در برابر آنچه که در زندگى دنیا انجام مىدادید پاداش و کیفرى دریافت نخواهید داشت.
نعمتها و مواهب خدا به شایستهکرداران
آنگاه قرآن در اشاره به نعمتها و موهبتهایى که براى شایستهکرداران و دوستان خدا فراهم شده است مىفرماید:
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ
بهشتیان در روز رستاخیز به گونهاى غرق در نعمتها و موهبتهاى خدا هستند که از هر پندار و اندیشه نگرانکنندهاى آسوده خاطرند.
به باور «حسن» و «کلبى» منظور این است که: بیقین بهشتیان در آن روز غرق
در نعمتهایى هستند که روزى آنان شده است. آنان به گونهاى سرگرم شادى و
شادمانى هستند که از آتش دوزخ و عذابى که دوزخیان بدانها گرفتارند
آسودهخاطر مىگردند؛ و اگر دوزخیان از نزدیکانشان نیز باشند فراموش
مىگردند و گرد اندوه بر دلشان نمىنشیند.
امّا «ابن مسعود» و «ابن عباس» برآنند که بهشتیان در آنجا و آن روز به ازدواج با حوریان بهشتى - که دوشیزهاند - مشغولند.
از حضرت صادق(ع)، نیز همین مطلب روایت شده است. و از آن گرامى
آوردهاند که در وصف آن دوشیزگان بهشتى فرمود: ابروهاى آنان بسان ماه در شب
اوّل باریک و زیباست، و پلک چشمانشان بسان شاهپر پرندگان شکارى است.
از دیدگاه پارهاى منظور این است که: بهشتیان در آنجا غرق در شنیدن آواز دلانگیز پرندگان بهشتاند.
و از دیدگاه پارهاى دیگر آنان در بهشت افزون بر بهرهورى از نعمتها و
مواهب، به هفت نوع از پاداش به وسیله اعضاى هفتگانه بدن خود مشغولند:
1- نخست به کار شایسته بوسیله پا که به سوى بهشت گام مىسپارند، چرا که به
آنان ندا مىرسد که: «ادخلوها بسلامٍ آمنین»(10) با سلامت و امنیّت به بهشت
پرطراوت و زیبا درآیید.
2- به انجام کار شایسته بوسیله دو دست و به
دست آوردن پاداش آن. «یتنازعون فیها کأساً لا لغو فیها و لا تأثیم.»(11) در
آنجا جامى از دست هم مىربایند و با هم به شادمانى مىگذرانند؛ چرا که در
آنجا و در آن شادیها، نه یاوهگویى هست و نه گناه و زشتى.
3- به پاداش
کامیابى و کامجویى از حوریان زیباى بهشت. «و حور عین کأمثالِاللؤلؤ
المکنون»(12) و حوریان چشمدرشت زیبا، بسان لؤلؤ نهان در میان صدف. اینها
پاداشى است در برابر آنچه در زندگى دنیا انجام مىدادند.
4- به پاداش خوردن از نعمتهاى بهشت. «کلوا واشربوا هنیئاً...»(13) به آنان ندا مىرسد که: بخورید و بنوشید، گوارایتان باد!
5- به پاداش زبان و گفتار شایسته. «و آخر دعواها ان الحمد لله
ربالعالمین.»(14) و پایان نیایش بهشتیان این است که: ستایش از آن پروردگار
جهانیان است.
6- به پاداش گوش دادن و شنیدن نداها و سخنان دلانگیز و دلنشین. «لا یسمعون فیها لغواً...»(15) در آنجا سخن بیهودهاى نمىشنوند...
7- و دیگر به پاداش دیدگان و نیک نگاه کردن و بجا دیدن. «... و تلّذ
الاعین»(16) و در بهشت پر طراوت و زیبا هر آنچه دلها بخواهند و دیدگان را
خوش آید هست و شما شایستهکرداران در آنجا جاودانید.
فَاکِهُونَ
در این روز بهشتیان غرق در موهبتها و نعمتهاى خدایند، به گونهاى سرگرم
شادى و شادمانى هستند که همه نگرانیها را از یاد مىبرند.
«ابن عباس» مىگوید: در آن روز بهشتیان خوشحال و شادمانند.
امّا به باور پارهاى، در آن روز بهشتیان نعمت دادهشدگانند، به
گونهاى که از بسیارى نعمت و موهبت غرق در شادمانى و شگفتى مىگردند.
به باور «ابوزید» واژه «فَکَهَ» به مفهوم انسان خوشدل و پاکطینت و
خندان است و «رجلُ فاکه»، به مفهوم مرد خندان و شادمان است و در ثلاثى مجرد
فعل ندارد.
اما به باور «ابومسلم» واژه «فاکهون» از ریشه «فکاهه»
مىباشد که کنایه از سخنان و داستانهاى درست و پاک و پاکیزه از دروغ و
شادىبخشى است.
و برخى نیز برآنند که «فاکهون» به مفهوم صاحبان
میوهها و بهرهوران از آنهاست، چرا که به دارنده گوشت و چربى در ادبیات
عرب «لاحم» و «شاحم»، و به دارنده عسل «عاسل» به شمار رفته است...
* * *
در ششمین آیه مورد بحث مىافزاید:
هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِئُونَ
بهشتیان و همسرانشان که در زندگى دنیا با آنان از نظر اندیشه و عقیده و
عملکرد هماهنگ و همراه بودند، در روز رستاخیز در سایهاى دلانگیز و
آرامبخش و مصون از تابش سوزان خورشید صحران محشر بر تختها تکیه مىزنند و
از سوزش گرما و سرما در امانند و در آن سایهبانهاى پرشکوه مورد رحمت و لطف
خدا هستند.
به باور پارهاى منظور این است که بهشتیان با همسران
خویش که از حوریان سیمینپیکر و زیباى بهشت هستند و خدا آنان را به همسرى
اینان برگزیده است در سایه درختان پرشکوه بهشت - که بر آن پردهنشینان قرار
دارند - بر تختهاى شاهانه تکیه مىزنند.
و پارهاى مىگویند: در
سایهها و سایهبانهایى که آنان را از دید دیگران مصون و محفوظ نگاه
مىدارد، بر تختها و پشتىهاى مجلل و شاهانه در کمال آسایش و آرامش تکیه
مىزنند. آنان در آنجا هماره غرق در ناز و نعمت و آسایش و استراحت هستند،
چرا که در آنجا دیگر مسئولیت انجام کارهاى شایسته و به دوش کشیدن بار زندگى
مادّى یا معنوى و اخلاقى نیست، بلکه آنجا سراى پاداش و نعمت است.
به باور «ازهرى» واژه «ارائک» جمع «اریکه» و به مفهوم چیزى است که بر آن تکیه مىزنند.
* * *
در ادامه سخن درباره نعمتهایى که به شایستهکرداران ارزانى مىگردد، در هفتمین آیه مورد بحث مىفرماید:
لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَلَهُمْ مَا یَدَّعُونَ
براى بهشتیان افزون بر نعمتهایى که برشمردیم هر آنچه آرزو کنند و بخواهند فراهم است.
«ابوعبیده» در این مورد مىگوید: در فرهنگ و ادبیات عرب هنگامى که به
کسى گفته مىشود، هر آنچه دلت مىخواهد بگو و بخواه! منظور این است که هر
آنچه مىخواهى آرزو کنى که فراهم است.
و به باور پارهاى منظور این
است که: آنان هر چیزى را بخواهند و آرزو نمایند، بىدرنگ برایشان فراهم
است؛ چرا که کران تا کران اندیشه و دل آنان در زندگى پاک و پاکیزه شده و جز
آنچه مورد رضاى خداست نخواهند خواست.
امّا «زجاج» مىگوید: تفسیر
آیه این است که: آنان هرچه بخواهند و از بارگاه خدا بطلبند، برایشان فراهم
است. چرا واژه «یدعّون» از ریشه «دعا» برگرفته شده است.
در هشتمین آیه مورد بحث در اشاره به گرانبهاترین نعمتى که به آنان ارزانى مىگردد مىفرماید:
سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ
براى بهشتیان افزون بر همه مواهب و نعمتها، درود و سلام و نوید سلامتى
و رستگارى جاودانه از بارگاه پروردگار مهربان و بخشایشگر است. و این نهایت
آرزوى آنان است که برآورده مىشود و درود و سلام و نوید رستگارى را از
بارگاه خدا دریافت مىدارند و سلام او را مىشنوند و ذات پاک او به آنان
اعلام مىدارد که در بهشت پرطراوت و زیبا هماره غرق در نعمت و سلامت و
امنیّت و آرامش خواهند بود و مقدم آنان گرامى داشته مىشود.
به باور
پارهاى منظور این است که: پس از ورود آنان به بهشت، فرشتگان از هر سو بر
آنان وارد مىگردند و سلام و خوشآمد مىگویند و مىافزایند: «سلام علیکم
من ربکم الرحیم.»
درودى گرم و نویدبخش از سوى پروردگار مهربانتان بر شما شایستهکرداران باد!
* * *
نکوهش دوزخیان
پس از ترسیم پرتوى از نعمتهایى که به مردم شایستهکردار و درستاندیش
در سراى آخرت ارزانى مىگردد، اینک قرآن در اشاره به حال و روز دوزخیان و
گناهکاران مىفرماید:
وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ
و از بارگاه خدا به دوزخیان ندا مىرسد که: هان اى گروه گناهکاران و
پلیدان: اینک دیگر از صف شایستهکرداران و مردم با ایمان جدا شوید!
به باور پارهاى منظور این است که: امروز دیگر از خوبان و شایستگان براى همیشه جدا باشید.
و به باور «ضحاک» در آنجا براى هر کفرانگر و بیداد پیشهاى جایگاه
دهشتناکى از آتش دوزخ است که بناگزیر در آن وارد مىگردد و آنگاه درب آنجا
مسدود مىشود و او دیگر خود مىماند و ثمره شوم گناهانش! نه کسى را مىبیند
و نه دیده مىشود.
چرا پرستش شیطان؟
در آخرین آیه مورد بحث در ادامه نکوهش دوزخیان مىافزاید:
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ
هان اى فرزندان آدم! آیا در کتابهاى آسمانى و پیامهایى که به وسیله
پیامبران فرستادم، به شما فرمان ندادم و سفارشتان نکردم که وسوسهها و
دمدمههاى شیطان را نپذیرید و فرمان او را نبرید؟!
إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ
چرا که او دشمن آشکار شماست و شما را به گمراهى و نگونسارى وسوسه مىکند!
آیا این هشدار را به شما دادم و روشنگرى کردم یا نه؟
از آیه مورد بحث این نکته ظریف و درسآموز به روشنى دریافت مىگردد که
خداى فرزانه هرگز نه فرمانبردارى و پرستش شیطان را پدید آورد. و نه آن را
خواسته است، چرا که همگان را از آن برحذر مىدارد و بردگان و بندگان شیطان
را سخت نکوهش مىکند و به کیفر این گمراهى و بیدادشان آنان را وعده آتش
دوزخ مىدهد. و این هشدارى است به گناهکاران و پاسخى است به پندار پوچ
جبرگرایان.
پرتوى از آیات
در آیاتى که ترجمه و تفسیر آنها گذشت این نکات درسآموز نیز در خور تعمق است:
1- از شیوههاى تربیتى قرآن
از شیوههاى سازنده قرآن در تربیت و سازندگى انسانها شیوه روشنگرى راه
نیکبختى و نگونسارى از آغاز تا فرجام و ترسیم ویژگىها و خصلتهاى زیبا و
زشت رهروان هریک از دو راه و فرجام کار آنان و نصب تابلوهاى راهنما و هشدار
از خطرها و پرتگاههاست.
درست از همین زاویه است که قرآن در این
آیات از سویى صحنههایى از برپایى رستاخیز و مراحل گوناگون آن، زنده شدن
مردگان و شتافتن آنان به سوى دادگاه رستاخیز، روشن شدن درستى وعدهها و
نویدها و هشدارهاى پیامبران در باره بهشت و دوزخ، رسیدن به پاداش و کیفر
عملکردهاى درست و ظالمانه را ترسیم مىکند، و از دگرسو بهشتیان را در میان
بهشت پرطراوت و زیبا و انواع مواهب و نعمتهاى خدا به آنان، و از طرف سوّم
فرجامى خفتآور و عذاب مرگبار دوزخیان را به تابلو مىبرد تا بدینوسیله با
این شیوه سازنده تربیتى، انسانها را بر اندیشه درست و رفتار شایسته و
انتخاب درست و آگاهانه راه برانگیزد و از بىفکرى و بداندیشى و گزینش راه
گناه و زشتى سخت هشدار دهد.
2- در آیات قرآن روشنگرى مىکند که
آفریدگار فرزانه انسان بارها و بارها از خطر وسوسهها و گمراهگریهاى شیطان و
شیطانصفتان به بندگانش هشدار داه است، براى نمونه:
الف - نخست در
همان آغاز فرود انسان به زمین بود که خدا به فرزندان آدم چنین پیام داد:
«یا بنىآدم لا یفتننّکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة...»(17)
هان اى فرزندان آدم! مباد که شیطان شما را بفریبد، همانگونه که پدر و مادر
شما را با فریبکارى از بهشت پرطراوت و زیبا بیرون کرد و لباس کرامت و عظمت
را از اندامشان درآورد تا آنان را برهنه و عریان به یکدیگر بنمایاند. در
حقیقت، شیطان و دارودستهاش، شما را از آنجایى که شما آنان را نمىبینید،
مىنگرند. بهوش باشید که ما شیطان را دوستان کسانى قرار دادیم که ایمان
نمىآورند.
ب - آنگاه این خطر را با ارزانى داشتن مشعل پر فروغ خرد
و نعمت گرانبهاى عقل - که پیامبر درونى است - به انسان داد - ؛ چرا که خود
آگاه و اندیشه درست به روشنى هشدار مىدهد که نباید از شیطان پیروى کرد و
وسوسههاى او را گوش سپرد! مگر نه اینکه او را از همان سپیدهدم آفرینش
انسان با او اعلان دشمنى و جنگ بیرحمانه و پایانناپذیرى نمود و عهد کرد که
در گمراه ساختن فرزندان آدم از هیچ دجالگرى و شرارت کوتاهى نکند؟
ج
- سپس این هشدار را با قرار دادن فطرت حقگرا و خداجو در کانون جان انسان
به او داد تا بدینوسیله؛ با گوش سپردن به نداى فطرت توحیدى دریابد که حق
اطاعت و فرمانبردارى: حق سپاس و حقشناسى، حق الوهیت و الگوگیرى، حق عبادت و
پرستش، حق ستایش و تقدیس و... تنها ویژه آفریدگار هستى است و انسان باید
تنها او را بندگى کند و سر بر خط فرمان او نهد و بس.
ه- و سرانجام
اینکه این هشدار را بوسیله بعثتهاى توحیدى و پیامآورانش هماره در گوش
فرزندان انسان طنینانداز ساخته است که: هان اى فرزندان آدم! مباد که گام
بر جاى گامهاى شیطان بگذارید... «و لا تتبعوا خطوات الشیطان انّه لکم عدو
مبین»(18)
و هشدار داده است که: هان اى فرزندان انسان! مباد که
شیطان شما را از راه حق باز دارد و در بیراههها سرگردانتان سازد... «و لا
یصدنّکم الشیطان...»(19)
3- مفهوم گسترده پرستش در فرهنگ قرآن و روایات
آخرین نکته در این مورد این است که واژه «عبادت» در قرآن و روایات
هماره به مفهوم نهایت درجه خضوع و یا سجده نیست، بلکه به مفهوم فرمانبردارى
و پیروى و گوش سپردن به دیگرى و الگوگیرى از دیگرى نیز آمده است، که دو
نمونه از آن را، در دو آیه 47 از سوره مؤمنون، و 31 از سوره توبه مىتوان
نگریست.
از حضرت صادق(ع) آوردهاند که فرمود:
من اخاع رجلاً فى معصیة فقد عبده.(20)
هرکس انسانى را در گناه و نافرمانى خدا پیروى کند و فرمان او را گردن گذارد، در حقیقت او را پرستیده است.
از پنجمین امام نور نیز آوردهاند که فرمود:
من اصغى الى ناطق فقد عبده، فان کان الناطق یؤدى عنى الله فقد عبدالله، و ان کان الناطق یؤدّى عن الشیطان فقد عبد الشیطان.(21)
کسى که به سخنورى گوش سپرده و سخنان او را مىشنود و مىپذیرد، در
حقیقت او را مىپرستد! از این رو اگر آن سخنور، مقررات و احکام خدا را بیان
مىکند، شنونده سخن و پذیراى آن خدا را پرستیده است، امّا اگر او از سوى
شیطان و هواى دل خود مىبافد و فرمان مىدهد، این شنونده و پذیراى سخن او
را پرستیده است.
منبع: تبیان